(~. بَ) (اِ.) بند ناف.
(اِ.) آویزان، کنایه از: آدم مزاحم.
(اِ.) پناه، مستمسک.
(شَ)(اِ.)گیاهی است معطر و صحرایی با گلهای سفید و برگهای کوچک شبیه نعناع. آویشم، آویشه، آویشنه یا آوشن هم گویند.
(ژِ) (ص. اِ.)
۱- ویژه، خالص.
۲- معشوق، یار یا دوست نزدیک.
(دِ یْ) [ انگ. ] (اِمص.) روزآمد کردن، نو یا امروزی کردن، طبق روز درآوردن، در جریان آخرین اطلاعات گذاشتن.
(گِ رِ یْ) [ انگ. ] (اِمص.) ترفیع یا ارتقا دادن. (بیشتر در مورد کامپیوتر و برنامههای کامپیوتری و برخی قطعات الکترونیکی به کار میرود).
[ روس. ] (اِ.)
۱- دستگاه، ابزار، ماشین.
۲- دوربین عکاسی.
۳- دستگاه نمایش فیلم.
۴- دستگاه تعمیر و اصلاح لاستیک اتومبیل.
[ انگ. ] (اِ.) سیاستی که براساس آن یک نژاد از نژاد دیگر جدا نگه داشته میشود و از امتیازات کمتری بهره میبرد.
(تِ) [ فر. ] (اِ.)
۱- ساختمان، عمارت.
۲- ساختمان مجزا و مستقل.
(ص.) بی شرم، حقه باز.
[ فر. ] (اِ.) = آپاندیس: ورم ضمیمه روده کور که بسیار دردناک و گاه کشندهاست، آویزه آماس. (فره).
(اِ.) افرا.
(اِ.)
۱- تُرشی، چاشنی.
۲- زمین پست و بلند و سراشیب.
۳- درهم آمیخته.
[ تر. ] (اِ.) آلتی فلزی که به وسیله آن مهرههای آهنین را باز کنند یا ببندند و انواع مختلف دارد: چهارسو، دو سر، شمع، شلاقی، آلن و غیره.
(فَ س ِ) [ تر – فر. ] (اِ.)
۱- آچار یک دسته با یک فکِ ثابت و یک فکِ متحرک.
۲- (عا.) مجازاً به شخصی گویند که در کارهای مختلف (معمولاً فنی) وارد است.
(دَ) (مص ل.)
۱- درهم آمیختن.
۲- چاشنی به خوراک زدن.
(کِ) [ تر – فا. ] (حامص.) وارسی شل یا سفت بودن پیچ و مهرهها و سفت کردن پیچهای شُل به ویژه در خودروها.
(مَ) [ تر. ] (اِ.)اصطلاحی است درشطرنج، و حالت مهرهای که اگر آن را از جوار شاه بردارند، شاه کیش میشود.
[ فر. ] (اِ.)
۱- نماینده، کارگزار.
۲- پاسبان.
© تمام حقوق برای کاری راش محفوظ است. طراحی و اجرا توسط راشافراز.