(~.) [ فر. ] (اِ.) مبتنی بر علم، علمی، عالمانه. (فره).
(دِ ئ ُ) [ فر. ] (اِ.) از ابزار موسیقی با بدنهای چین دار، دارای زبانههای فلزی، که به ارتعاش درمی آیند و آن را به وسیله سر انگشتان نوازند.
[ ع. ] (اِ.) جِ اکمه ؛ تپهها، پشتهها.
(کُ) (اِ.) نک آکپ.
(بَ) (ص.) کالای صنعتی کار نکرده به صورتی که هنوز در بسته بندی کارخانه باشد، دست نخورده، کار نکرده.
(تُ) [ فر. ] (اِ.) هنرپیشه زن، زنی که در صحنه تئاتر، تلویزیون و سینما نقش ایفا کند.
(تُ) [ فر. ] (ص. اِ.) هنرپیشه مرد.
(کَ) (اِ.) چنگک، قلاب آهنی.
(رُ) [ فر. ] (اِ.) بندباز، ورزشکاری که کارهایی مانند بندبازی، ژیمناستیک و… را انجام میدهد.
(رُ) [ فر. ] (اِ.) بندبازی.
(کُ تَ) [ په. ] (مص م.)
۱- آویختن.
۲- بستن، محکم کردن.
(کِ) [ ع. ] (اِفا.) خورنده.
(کِ لِ) [ ع. ] (اِفا.)
۱- مؤنث آکل، خورنده.
۲- خوره، جذام.
۳- کنایه از: زن زشت و بدترکیب.
(کَ دَ) [ په. ] (مص م.)
۱- پر کردن، انباشتن.
۲- توی چیزی را پُر کردن.
۳- سطح چیزی را با چیز دیگری پوشاندن.
۴- غنی کردن، آبادان کردن.
۵- مدفون ساختن.
(کَ دِ) (ص مف.)
۱- انباشته، پر.
۲- میان از چیزی پُر شده.
۳- پوشیده، مخفی.
۴- دفن شده.
۵- منقش.
(~. پَ) (ص مر.) سخت فربه.
(~.) (ص مر.) اندرزناپذیر.
(کَ نِ) (اِ.) آن چه که با آن درون چیزی را پر کنند. پشم یا پنبه که درون لحاف یا تشک یا جامه کنند. آکنه نیز گویند.
(کَ نِ) (اِ.) آن چه از پشم و پنبه و لاس و پر و جز آن میان ابره و آستر قبا و لحاف و نهالین و مانند آن کنند؛ حشو، آکین.
(نِ) [ فر. ] (اِ.) نوعی بیماری پوستی که بر اثر اختلال کارکرد و التهاب دستگاه سباسه عارض شود، رخ جوش، (فره)، جوش غرور جوانی.
© تمام حقوق برای کاری راش محفوظ است. طراحی و اجرا توسط راشافراز.