(اِ.) نک آکو.
(اِ.) خشت پخته، آجر.
(گَ) (ص فا.) آجرپز.
(اِ.) آغوش، بغل.
(ص.) نگون، واژگون: سرآگون.
(گُ) (اِ.) نک آکپ.
(دَ) آویختن، پیچیدن.
(اِ.) کم غربال.
۱ – (اِ.) پُر، انباشته.
۲- در ترکیب با کلمات به معنی آلوده، انباشته، اندوده میآید: زهرآگین، گوهرآگین.
(صت.) حرف ندا.
(اِصت.)
۱- کلمهای است نشانه درد.
۲- کلمهای است نشانه حسرت و دریغ.
[ انگ. ]IQ (اِ.) بهره هوشی (روان – شناسی).
[ انگ. ]I.C (اِ.) شبکه به هم پیوستهای از عنصرهای فعال و غیرفعال که در یک لایه نیمه هادی مجتمع شدهاست و همراه با چند قطعه هم جوار میتواند کار یک مدار کامل الکترونیکی را انجام دهد، مدار مجتمع.
[ انگ. ]I.C.U (اِ.) بخش مراقبتهای ویژه در بیمارستان که وضعیت بیمار را در هر لحظه نشان میدهد.
[ انگ. ]I.U.D (اِ.) وسیلهای جهت جلوگیری از بارداری که در رحم زن قرار میدهند.
(ادات استفهام) کلمهای است که بدان کلمه طلب دانستن و استفهام کنند.
[ ع. ] (اِ.) جِ آیه.
۱- نشانهها، علامتها.
۲- آیههای قرآن. ؛ ~متشابه آیاتی از قرآن که مقصود از آنها کاملاً روشن نیست و قابل تأویل است. ؛ ~محکمه آیاتی از قرآن که مقصود آنها روشن است …
۱ – (ص فا.) در حال آمدن.
۲- (اِ.) بدیهه، آمده.
(بَ) [ تُر. ] (اِ.)۱ – یک ماه تمام.
۲- معشوق.
(یَ) [ ع. ] (اِ.)۱ – نشانه، علامت.
۲- معجزه.
۳- دلیل، برهان.
۴- هر یک از جملههای قرآن که با هم تشکیل یک سوره را میدهند.
۵- اعجوبه.
۶- عبرت. ج. آیات.
© تمام حقوق برای کاری راش محفوظ است. طراحی و اجرا توسط راشافراز.