(دَ) (مص ل.) کوچ کردن.
(کُ یا کِ) (اِ.) =کوز. کویج: زالزالک.
(ص.) پشت دوتا، خمیده.
(ژِ) خر سفید رنگ.
(پُ) (ص مر.) = گوژپشت:
۱- کسی که پشتش خمیده شده باشد.
۲- بدشکل، بدترکیب.
(اِ.)
۱- آواز بلند.
۲- میزان کردن یک آلت موسیقی مطابق دستگاهی خاص.
۳- ابزاری در ساعت یا بعضی از اسباب بازیها که با پیچاندن فنر مخصوص ساعت را تنظیم یا اسباب بازی را به کار میاندازد. ؛توی ~کسی یا …
(اِ.) گنبد.
(اِ.) کمان.
(اِ.) بخیه درشتی که بر جامه بزنند.
(زَ دَ) (مص م.) دوختن پارگی، بخیه زدن.
(شُ دَ)(مص ل.)۱ – هماهنگ شدن ساز و آواز.
۲- کنایه از: شاد و خوشحال شدن.
(کَ دَ) (مص م.)
۱- هماهنگ کردن سازها و آوازها.
۲- (عا.) تحریک کردن، برانگیختن.
(کُ) [ فر. ] (اِ.) درختچهای از تیره کتانیان که از برگهای آن در امور پزشکی استفاده میشود و کوکایین هم از آن گرفته میشود. برگهای خشک شده آن مانند چای است و هنگام جویدن اثری مانند توتون دارد.
(کُ) [ فر. ] (اِ.) مادهای است بی بو و تلخ که از برگ درخت کوکا استخراج میشود، خاصیت بیهوش کنندگی دارد. مصرف زیاد آن اعتیادآور است.
(کَ کَ) [ ع. ] (اِ.) ستاره. ج. کواکب.
(کُ کَ) (اِ.) گیاهی زینتی دایمی از تیره مرکبان دارای گلهای پُر پَر، زیبا و بادوام.
(کَ کَ بَ یا بِ) [ ع. کوکبه ] (اِ.) جلال، جلوه، شکوه.
(کُ تِ) [ انگ. ] (اِ.) مخلوطی از مشروبات مختلف (جین، ویسکی و غیره).
(~. مُ لُ تُ) (اِ.) بطری پر شده از ترکیبات قابل اشتعال و منفجره، دارای فتیلهای که کمی پیش از پرتاب کردن آتش میزنند.
(~.) [ انگ. ] (اِمر.) مهمانی عصرانه همراه با پذیرایی به وسیله مشروبات ا لکلی.
© تمام حقوق برای کاری راش محفوظ است. طراحی و اجرا توسط راشافراز.